کمانه/ سرویس جامعه: ابتدای سال تحصیلی گذشته (۱۴۰۳-۱۴۰۲) بود که مدیرکل دفتر آموزش پیشدبستانی و دبستانی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد ۹ میلیون و ۱۰۰ هزار دانشآموز مقطع ابتدایی در بیش از ۶۰ هزار مدرسه در سراسر کشور تحصیل میکنند.
بر اساس اعلام رسمی، آمار کل دانشآموزان بالغ ۱۶ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بوده است. حدود یک میلیون معلم، مدیر، معاون مدرسه و کارکنان آموزش و پرورش در بیش از ۱۰۰ هزار مدرسه دولتی و ۲۰ هزار مدرسه غیردولتی و بیش از سه هزار کانون فرهنگی، تربیتی، آموزشی و پرورشی، کار تعلیم و تربیت ۸ میلیون و ۱۵۰ هزار دانشآموز دختر و حدود ۸ میلیون و ۵۰۰ هزار دانشآموز پسر را در سال تحصیلی گذشته بر عهده گرفتند.
نگاهی به این آمار کافی است تا بدانیم کدام وزارتخانه از لحاظ عائلهمندی و افرادی که تحث پوشش خدمات خود دارد، بیش از بقیه اهمیت مییابد خصوصا این که کارکرد یا کژکردی نظام مرتبط با آن یعنی نظام آموزشی به طور مستقیم آثارش را از خانواده تا سطح جامعه به صورت مستقیم و غیرمستقیم و در گستردهترین و عمیقترین شکل ممکن به نمایش میگذارد.
در ارتباط با چالشهای پیش روی این وزارتخانه، دو تن از کارشناسان حوزه آموزش گفتوگویی با پژوهشگر ایرنا داشتهاند؛ «محمد داوری» عضو شورای مرکزی و سخنگوی سازمان معلمان و «فرنوش اعلامی» عضو هیات علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی که در ادامه شرح گفتوگو با آنان را میخوانیم؛
آموزش و پرورش اولویت حکمرانی باشد
داوری در خصوص مسائل آموزش و پرورش که پیش روی دولت چهاردهم است، میگوید: این چالشها از نظر دستهبندی از یک نظر به چالشهای درونسازمانی و برونسازمانی تقسیم میشوند. از نظر فوریتی هم یک دسته چالشهای فوری و اورژانسی داریم و یک دسته چالشهایی که میشود با زمان بیشتری آنها را حل کرد. از نظر تاریخی هم یک سری چالشهای ریشهای داریم که بسیار قدیمی است و یک سری چالشهای جدید و مربوط به دههها یا سالهای اخیر داریم. مهمترین این موارد در اصل، چالشهای بیرونی آموزش و پرورش و عدم اولویت نظام آموزشی یا تعلیم و تریبت در کلیت حکمرانی است؛ یعنی همان طور که امنیت یا سلامت در اولویت حکمرانی قرار میگیرد، باید آموزش و پرورش هم در اولویت حکمرانی باشد.
به گفته سخنگوی سازمان معلمان، شاید این امر در اهداف کلی یا در قالب برنامهها و روی کاغذ در اولویت باشد اما وقتی به مرحله عملیاتی میرسد، نشانهای از این اولویت نمییابیم. در این زمینه باید نگاهی بیاندازیم به سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی یا سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی کشور در قیاس با سایر دستگاهها و نهادها. این بزرگترین چالش برونسازمانی و ریشهدارترین چالش نظام آموزش و پرورش کنونی ما است که مربوط به یک دولت یا دو دولت نبوده و متاسفانه در اکثر دولتها دیده میشود.
آموزش و پرورش یک دستگاه بسیار عریض و طویل، سنتی و بسیار محدودکننده است
سخنگوی سازمان معلمان بیان میدارد: در میان چالشهای درونی هم بزرگترین چالش، ساختار مدیریتی آموزش و پرورش است؛ یعنی آموزش و پرورش یک دستگاه بسیار عریض و طویل، سنتی و بسیار محدودکننده است که در قالب یک وزارتخانه، ۳۲ اداره کل و ۷۰۰ منطقه، دست و پای مدارس و معلمان را بسته و ما معلمان و مدارس پویا و خلاق بسیار کم داریم؛ یعنی یک ساختار مدیریتی متمرکز داریم که مهمترین شاخصهاش نسبت بالای نیروهای اداری به نیروهای آموزشی است که متاسفانه نه تنها از عرف بینالمللی بسیار فاصله داریم، بلکه از عرف منطقهای و همسایهها هم دوریم.
فرنوش اعلامی نیز در این باره میگوید: به نظر من آموزش و پرورش یک ساختار غیرقابلانعطاف، سنتی، ایدئولوژیزده و بسته است. یعنی یکی از مهمترین چالشهای نظام آموزش و پرورش این است که با نهادها، سازمانها و وزارتخانههای دیگر ارتباط ندارد. در حالی که در دنیا چنین نیست. با وجود تمام تلاشها برای شبکهسازی و محقق شدن آن بین دانشجویان، معلمان و مدیران، اما باز آن طور که باید این همافزایی اتفاق نیافتاده است.
مسائل تخصصی آموزش و پرورش؛ از برنامهریزی آموزشی تا محتوای کتابهای درسی
به گفته داوری، طیفی از چالشهای تاریخی هم در آموزش و پرورش داریم؛ به این صورت که اگر چه در پیشینه فرهنگی ما خانوادهها و مردم برای تربیت و آموزش اولویت قائل میشدند، اما رفته رفته این امر به دلیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به حاشیه رفته و اولویتهای خانوادهها کمّی شده است. به همین دلیل تجارت آموزشی رشد کرده و آن اهداف اصلی آموزش و پرورش به حاشیه رفته است. یک سری چالشهای فوریتر هم داریم مانند تامین نیاز معلم، تامین فضای آموزشی تامین تجهیزات کارگاهی و آزمایشگاهی.
این کارشناس مسائل آموزشی میافزاید: دستهای از چالشها را هم در زمینه برنامهریزی آموزشی، برنامهریزی درسی، مدیریت آموزشی و محتوای آموزشی کتابهای درسی شاهدیم که باید مورد توجه قرار بگیرند. برای مثال عدم ارائه آموزش مدنی دانشآموزان یکی از چالشهایی است که هم در حوزه محتوای درسی و هم در زمینه مدیریت آموزشی مطرح است؛ در حالی که آموزش و پرورش یک امر حرفهای و تخصصی است و باید صاحبنظران، اندیشمندان و کنشگران حرفهای این حوزه، به این موضوع بپردازند و آموزش و پرورش در مسیر حرفهای خود قرار بگیرد.
آموزگاران نحوه تعامل با دانشآموزان نسل جدید را میدانند؟
به گفته اعلامی عضو هیات علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی، مساله دیگری که آموزش و پرورش با آن مواجه است و باید روی آن بسیار حساس و به دنبال راه حل باشد، نحوه تعامل و ارتباطگیری با نسل جدید از دانشآموزان است؛ بچههایی که لپ تاپ، کامپیوتر و تبلت دارند و میتوانند اطلاعات را به سرعت بگیرند و کار با فضاهای مجازی را خیلی بهتر میدانند. این هم خود یک نوع چالش است زیرا بچهها تابآوری بسیار پایینی دارند و تنوعطلب هستند. پر مدعا و با انتظارات بالا هستند اما از طرفی بسیار نوآور و خلاقند. از این رو آموزش و پرورش با نسلی از بچههای این چنینی مواجه و به شدت نیازمند انواع مربی و مشاورانی است که بتوانند رفتار صحیح با این بچهها را یاد بدهند؛ یعنی معلم ضمن اینکه باید بهروز باشد و فناوریهای روز را بداند و دانش و تخصص کافی در حوزه خود داشته باشد، باید بتواند در عین حال رفتار با دانشآموزان را نیز بداند؛ این یکی از بغرنجترین موضوعاتی است که بسیار مغفول مانده و بسیاری از معلمان نحوه تعامل را آموزش ندیدهاند.
آموزش و پرورش، چالش تعطیلی مدارس، هویتبخشی به دانشآموزان و هزار و یک مساله دیگر
اعلامی میگوید: مساله دیگر، مدیریت سیستم غیرقابل پیشبینی و بحرانی آموزش و پرورش است. مدام میبینیم آموزش و پرورش با مساله تعطیلی مدارس، آلودگی هوا و تعطیلات مختلف روبهرو است و باید بتواند برای آنها برنامهریزی جدی داشته باشد تا نابسامانی ایجاد و خدشهای به نظام آموزش و پرورش وارد نشود. علاوه بر این، آموزش و پرورش باید در مورد ساعت شروع و پایان کلاس هم برنامهریزی مناسبی داشته باشد. در مدارس کشورهای دیگر مدارس در بازه زمانی ۸ تا ۹ برگزار میشوند.
وی میافزاید: بحث دیگر دادن هویت و اصالت فرهنگ ایرانی، مذهبی و معنوی به دانشآموزان است. متاسفانه در سال گذشته به دلیل اتفاقاتی که برای دختران و زنان افتاد، بچهها احترام و عزتی ندیدند تا احترام و عزتی برای اعتقادات ما داشته باشند. بچههای ما با سیستم تفکیک جنسیتی بالا آمدهاند که نمیدانند چگونه باید با جنس مخالف خود رفتار کنند. بچهها نمیتوانند گاه به غیر خود احترام بگذارند. در واقع، به تنوع نژادی، قومی و جنسیتی سخت احترام میگذارند.
راهکاری در کار است؟
به گفته داوری، اولین راهکار برای رفع بخش قابلتوجهی از چالشهای یادشده این است که حاکمیت یک تصمیم جدی بگیرد و در برنامههای کلان توسعه و اسناد بالادستی، مساله آموزش و پرورش در اولویت قرار بگیرد و همه دستگاهها را ملزم به همکاری با آموزش و پرورش کند. سهم بودجه آموزش و پرورش را هم افزایش دهد. راهکار دوم این است که وزیر به عنوان بالاترین مقام این دستگاه تلاش کند به سمت مدرسهمحوری برود و تمرکزگرایی را کاهش دهد. راهکار سوم هم این است که دانشگاههای مختلف به ویژه دانشگاه فرهنگیان در تامین نیروی انسانی و معلم، برنامههای جدی، فوری و کوتاهمدت داشته باشد تا نیروی انسانی مورد نیاز آموزش و پرورش تامین شود.
اعلامی نیز به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و میگوید: برای انتخاب معلمان یا نحوه هزینهکرد امور مالی و یا برای محتوای کتابهای درسی باید برنامهریزی بهینه وجود داشته باش؛یعنی هر چه ما این اختیار را به مدارس بدهیم که خودشان برای خودشان برنامهریزی کنند، میتواند موثر باشد. واقعا اجازه دهیم بچههایمان آزادانه فکر و تامل کنند. وجود یک نظام تفکر و تاملمحور و نظام پرسشگر و ستایش این روحیه پرسشگری و مشاهدهگری مفید است. آموزش معلمان اخلاقمدار و رسیدگی به سیستم رفاهی معلمان میتواند بسیار کمک کننده باشد تا معلم متمرکز بر دانشآموزان باشد و درگیر مسائل اقتصادی و معیشتی نباشد. بنابراین باید به وضعیت رفاهی معلمان و آنچه در خور و شایسته معلمان است، توجه کرد./ایرنا