کمانه/ سرویس فرهنگی: رسانههای اجتماعی بدون شک پدیدههای خاص دنیای امروز ما هستند. پدیدههایی که با عیان شدن آنها شمایل روابط اجتماعی ما دچار انقلابی بنیانبرافکن شد. یکی از ابعاد جدی این قضیه، ظهور پدیدهای به نام سلبریتی یا مراجع نوظهور رسانهای است. این گروه در بافتار جامعه ایران دارای چه مختصات و تطوراتی است؟ گروههای اجتماعی ما چه نحوی از مواجهه را با آنها برقرار ساختهاند؟ اینها پرسشهای مهمی است که تلاش داریم تا در گفتگو با دکتر داود نعمتی انارکی - دکترای علوم ارتباطات و دانشیار دانشگاه صداوسیما که پژوهشهای مختلفی را پیرامون رسانه تا کنون انجام دادهاند - به دنبال پاسخ آن بگردیم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
صورتبندی گروههای مرجع
بهعنوان پرسش نخست، شما وضعیت گروههای مرجع در جامعه ما را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا به باور شما سلبریتیها در جامعه ما یک گروه مرجع پر نفوذ هستند؟ اساساً آیا اگر از سطح کنشهای سطحی و ظاهری بگذریم، این گروه توان مرجعیت گروههای اجتماعی در تصمیمهای عمیق و جدی جامعه را ما را دارند؟
نعمتی: قبل از پاسخ به این سؤال اجازه دهید تعریفی از گروه مرجع را با هم مرور کنیم. «رابرت مرتن» دراینخصوص معتقد است که افراد بشر در هر جامعهای رفتارهای خود را متناسب با رفتارها و اعتقادات گروههایی که باورشان دارند و آنها را پذیرفتهاند، تنظیم میکنند؛ یعنی آنها را بهعنوان مرجع رفتاری و حتی اعتقادی خود برمیگزینند. در جامعه ما نیز گروههای مرجع وجود دارند، فعالاند و در مواردی بسیار اثرگذار هستند. اما در پاسخ به سؤال شما باید عرض کنم که به دنبال تغییر در نظام ارزشی و هنجاری جوامع و نیز دسترسی مردم به امکانات و تکنولوژیهای ارتباطی جدید، شاهد تغییر در جایگاه و موقعیت گروههای مرجع در همه جوامع و از جمله جامعه خودمان هستیم. یعنی با تغییر در نظام ارزشی، در مرجعیت گروههای مرجع نیز تغییراتی پدید آمده که میتواند مثبت و رو به افزایش یا منفی و رو به کاهش باشد.
در خصوص بخش دوم سؤال شما که آیا سلبریتیها در جامعه ما گروه مرجع پر نفوذی هستند یا خیر، باید عرض کنم که به دلایل متعددی این مرجعیت برای سلبریتیها شکل گرفته و از همین رو آنها در برخی مسائل پر نفوذ هستند و میتوانند در جامعه اثرات مثبت یا منفی بگذارند. بهعنوانمثال در زلزله کرمانشاه و خوی، برخی سلبریتیها همراهی کردند و جامعه را به سمت کمککردن به زلزلهزدگان هدایت کردند و ظاهراً کمکهای خوبی هم جمع شد. در مجموع باید گفت که اگر چه برخی کنشها از سوی سلبریتیها، ممکن است کنشهایی سطحی و ظاهری باشد، اما واقعیتهای دنیای امروز نشان میدهد که آنهاها قادرند در برخی موضوعات، کنشهای بزرگتر و اثرگذارتری پدید آورند و حتی در تصمیمگیریهای مسئولان دخالت کنند و آنها را به سمتی که مدنظر دارند سوق دهند.
گروههای مرجع در گذار از سنت به مدرنیته
شما روند تحولات نظام مرجعیت اجتماعی در جامعه ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
نعمتی: من معتقدم که در جایگاه گروههای مرجع جامعة ایران، تغییراتی شکل گرفته و ما شاهد بهوجودآمدن گروههای مرجع جدیدی هستیم. همچنین در جایگاه گروههای مرجع سنتی و یا ریشهدار نیز تغییراتی را شاهدیم؛ یعنی وقتی ارزشهای جامعه در حوزههای مختلف تغییر میکند و با رویکردهایی جدید همراه میشود، با این تغییرات بی شک مرجعیت گروههای مختلف نیز با تغییراتی همراه میشود. بهعنوانمثال در گذشته برخی گروهها که رویکردی سنتی مانند گروه روحانیون و یا بازاریان داشتند در جایگاه متفاوتی نسبت به امروز قرار دارند. شواهد نشان میدهد که مرجعیت آنها کاهش داشته و دچار تغییراتی شده است. چرا که اولاً شرایط و نحوه زندگی بشر متفاوت شده و در ثانی این گروههای مرجع نتوانستهاند پاسخگوی نیازهای جدید جامعه بشری باشند و یا خود را با محیط جدید انطباق دهند.
دین، سیاست دینی و پدیده سلبریتی
سلبریتیهای ایرانی امروز چه نسبتی با دین اسلام دارند؟ آیا ما میتوانیم سلبریتیهای مبلغ دین داشته باشیم؟ روحانیون جوان و اصطلاحاً روحانیون اینستاگرامی چگونه میتوانند تبدیل به سلبریتی شوند تا بتواند پیام خود را به کاربران بیشتری ارائه کنند؟
نعمتی: به نظر من نسبت سلبریتیهای ایرانی با دین، مسلمان بودن آنهاست. اکثر این سلبریتیها حتی اگر پایبند به ارزشهای دینی نباشند، اما خود را مسلمان میدانند. از پدر و مادر مسلمان به دنیا آمدهاند و بعضاً به برخی اصول و ارزشها معتقد هستند، اما نوع نگاهشان نسبت به موضوعات مختلف، نگاهی متناسب با زندگی دوران مدرن است و شاید ما نتوانیم بهراحتی آن را هضم کنیم. اما به هر حال این نسبت را اکثر آنها نسبت به دین اسلام دارند و خود را مسلمان میشناسند.
در مورد اینکه آیا ما میتوانیم سلبریتی مبلغ دین داشته باشیم یا نه باید عرض کنم که بله، پاسخ مثبت است؛ اما شرایطی را باید در نظر داشت. چرا که محیط سلبریتی شدن ویژگیهایی دارد. شناخت فضای مجازی، بیان اعتقادات با رویکردی متفاوت نسبت به گذشته و با زبان قابل فهم در دنیای امروز، داشتن آستانه تحمل بالا نسبت به نگرشهای مختلف، جذابیت دادن به پیام با شیوههای مختلف و مواردی دیگر، در اینجا مهم هستند. در واقع باید بپذیریم که سلبریتی شدن یعنی پذیرش پازل آن تا بتوان در این محیط دوام آورد و پیام داد. بهعنوانمثال یک روحانی که قصد دارد در فضایی مانند اینستاگرام فعال باشد و کاربران زیادی را جذب کند و بهمرورزمان تبدیل به یک روحانی سلبریتی شود، نمیتواند جریان ارتباطی خود با مخاطبانش را همان جریان ارتباطی سنتی قرار دهد، چرا که در فضای جدید ارتباطی، افراد مختلف با اعتقادات متنوع، با پوششهای متفاوت و طرز رفتاری خاص حضور پیدا میکنند که شما باید سعی کنید با بهکارگیری روشها و شیوههای جدید و تنوعبخشی به پیام، آنها را به خود جلب کنید. در غیر این صورت موفق نخواهید بود.
دیدهشدن، مکمل محتوای پیام است
باید پذیرفت که گام اول در فضای مجازی، جلبتوجه کاربر با بهکارگیری تمهیدات نمایشی است و نه صرفاً ارسال پیام؛ بهعبارتدیگر اگر یک روحانی جوان قصد دارد در فضای مجازی مانند اینستاگرام تبدیل به یک سلبریتی دینی شود، باید این فضا را بشناسد، قواعد آن را در نظر بگیرد، شیوههای اثرگذاری پیام در این فضا را فهم کند، چگونگی ارتباط با کاربران و بسیاری موارد دیگر را در نظر بگیرد تا بتواند در این فضا دیگران را جذب کند و پیام خود را با حداکثر تأثیر منتشر نماید. البته برخی معتقدند که کار در فضای مجازی صرفاً باید عالمانه باشد و ناظر به حقیقت عمل کند و نه دیدهشدن، اما من معتقدم که در کنار عمل عالمانه باید تلاش شود که آن حقیقتی که در قالب پیام به مخاطب ارسال میشود، بهگونهای باشد که خوب دیده شود که در این صورت دریافتکننده آن را فهم میکند. نکته دیگر اینکه خوب دیدهشدن پیام منجر به خوب دیدهشدن فرستنده پیام نیز میشود، پس عالمانه عملکردن و خوب دیدهشدن میتواند مکمل هم باشد.
البته این نکته را هم تأکید کنم که سلبریتی شدن یک روحانی یا استاد دانشگاه، در مقابل مثلاً یک هنرپیشه سینما دشوارتر به نظر میرسد؛ چون استاد دانشگاه تلاش میکند که مرجعیت فکری پیدا کند، اما یک هنرپیشه عمدتاً در میان طرفداران خود از لحاظ رفتاری مانند پوشش ظاهری و بعضاً رفتار کلامی و یا حتی آنها را به کاری واداشتن، مرجعیت مییابد و این دو با هم بسیار متفاوتاند. شاید به همین دلیل است که سلبریتیها عمدتاً از گروههایی خاص هستند.
نسبت میان سیاست جمهوری اسلامی با سلبریتیها را چگونه ارزیابی میکنید؟ بهعبارتدیگر سیاستهای جمهوری اسلامی چه تأثیری در زمینه شکلگیری فرهنگ سلبریتی در جامعة امروز دارد؟ آیا از اساس میتوانیم از مفهومی تحت عنوان سلبریتی ساخته دست نظام یاد کنیم؟ این سلبریتی چه تفاوتی با گونههای دیگر دارد؟
نعمتی: این سؤال شما در واقع سه بخش دارد و من سعی میکنم در یک روایت واحد به آن پاسخ دهم، اول اینکه نسبت تعریف شدهای میان سیاستهای جمهوری اسلامی با سلبریتیها وجود ندارد. در واقع در شرایط و موضوعات خاص میبینیم که روایت سیاستمداران و سلبریتیها بسیار متفاوت است و بعضاً آنها روایتهای خاص خود را دارند و این موضوع ارتباط مستقیم با ویژگیهای محیط سلبریتی دارد، یکی از ویژگیهای این محیط، حس استقلال آنها از محیط سیاست است. بعضاً سلبریتیها در دنیا این احساس را دارند که تحتتأثیر سیاست و یا حکومت نبوده و مستقل هستند. اما حکومتها میتوانند در تقویت یا تضعیف سلبریتیها نقشآفرینی کنند و به این بستگی دارد که چه نگاهی به پدیده سلبریتی دارند و تا چه اندازه اجازه میدان فعالیت برای آنها داده میشود.
سلبریتی حاکمیت ساخته، سلبریتی نیست
من در این زمینه به دو اصل معتقدم؛ یکی اینکه نباید نقش حکومت را خیلی کمرنگ دید و دوم اینکه حکومتها چه بخواهند و چه نخواهند، سلبریتیها افرادی هستند که به دلیل افکار، عقاید و رفتارهایشان به سطحی از شهرت میرسند و اینها برای خود طرفدارانی پیدا میکنند، پس نباید سیاستی کاملاً بسته نسبت به آنها اتخاذ کرد؛ چون اتخاذ چنین سیاستی نه امکانپذیر و نه موفقیتآمیز خواهد بود. بهعبارتدیگر، معنی کلانروایت نسبت سیاست با پدیده سلبریتیها باید پذیرش واقعبینانه این پدیده باشد.
بخش دیگر سؤال شما این است که آیا میتوان از مفهومی تحت عنوان سلبریتی ساخته دست حکومت یاد کرد و این سلبریتی چه تفاوتی با گونههای دیگر دارد؛ به نظر من سلبریتی ساخته حکومت و یا یک نظام سیاسی چندان معنا پیدا نمیکند. ما میتوانیم بگوییم که سلبریتی همراه با سیاست و حکومت، اما ساختة حکومت شاید تعبیر درستی نباشد. دلیلش هم این است که یکی از ویژگیهایی که سلبریتیها برای خود در نظر میگیرند، مستقلبودن است و این عامل را مهمترین عامل جذب مخاطب بیشتر برای خود میدانند؛ پس سعی میکنند حتی در شرایطی که با یک موضوع مورد تأیید حکومت همراهی میکنند، نشان دهند که مستقل هستند و تحتتأثیر چیزی قرار نداشتهاند. در واقع نشاندادن استقلال برای آنها اهمیت دارد. نکته دیگر اینکه یکی از دلایل گرایش مخاطب و یا کاربر به سلبریتی خاص نیز بعضاً همین نکته است که او مستقل بوده و به جایی وابسته نیست. یعنی اگر کاربر به این نتیجه برسد که مثلاً من سلبریتی حکومتی هستم، ممکن است از دایره طرفداری من خارج شود و این خوشایند آن سلبریتی نباشد.
البته این نکته را نیز مطرح کنم که سلبریتی مستقل به معنای سلبریتی مخالف با یک نظام سیاسی نیست، او فقط میخواهد نشان دهد که در اعلام نظرش به خود متکی بوده است. اما تفاوت بین این دو نوع سلبریتی را میتوان در مصلحتجویی، سیاستبازی و میزان وابستگی دانست که میتواند در حجم دایره طرفدارانش مؤثر باشد.
اینستاگرام و تحولات اجتماعی ایران
نقش اینستاگرام در تحولات فرهنگ شهرت در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این پلتفرم توانسته است فرهنگ جامعه ما را بصری، نمایشی و خردگریز کند؟
نعمتی: اینستاگرام که اکنون حدود ۱۵ سال از عمرش میگذرد، پلتفرمی رایگان برای انتشار پیام بهصورت عکس، فیلم و متن است و در حال حاضر به محبوبترین پلتفرمها برای برقراری ارتباط با دیگران تبدیل شده است. با این مقدمه باید عرض کنم که فرهنگ شهرت از مفاهیمی است که در محیط رسانههای اجتماعی و بخصوص اینستاگرام معنا یافته است؛ مفهومی برای فهم کنشهای مختلف، آن هم در فضایی که به لحاظ عمدتاً تصویری و تعاملی بودن مورد توجه بسیاری از جهانیان قرار گرفته است.
تحقیقاتی که در ارتباط با شبکههای اجتماعی و بهخصوص اینستاگرام انجام شده است، نشان میدهد که تعداد بسیاری از کاربران اینستاگرام، صفحات سلبریتیها را در این پلتفرم پیگیری میکنند. سلبریتیهایی که در عرصههای مختلف مانند بازیگری، ورزش، خوانندگی و حتی سیاست تولید محتوا میکنند و کاربران زیادی دارند. کاربرانی که بعضاً با سلبریتیها همذاتپنداری میکنند و از سویی به الگوبرداری از ارزشهای آنها مبادرت میکنند و از سویی دیگر به تقلید از سبک زندگی فرد محبوب خود میپردازند. این موضوع در جامعه ایران نیز بهشدت مورد توجه قرار گرفته و این پلتفرم توانسته تأثیرات زیادی را در تغییر نگرشها و رفتارها پدید آورد؛ تغییراتی که روزبهروز بر دامنه آنها افزوده میشود. این موضوع را حتی در مسائل دینی نیز شاهد هستیم. در مطالعهای که شخصاً در موضوع واکاوی نقش رسانههای جدید در خصوص الحاد نوین انجام دادم، این نتیجه حاصل شد که پلتفرم اینستاگرام نقش زیادی در تغییر نگرش دینی و سوقدادن کاربران جوان به سمت الحادی نوین داشته است. الحادی که بر موج علم سوار شده و تلاش دارد که پاسخ به هر سؤال و موضوعی را صرفاً با علومی نظیر فیزیک بدهد. چنین گرایشی در جامعه میتواند به ترویج آتئیسم منجر شود و مهمترین بستر گسترش این نوع الحاد تاکنون، اینستاگرام بوده است.
با این توضیحاتی که عرض شد، میخواهم به بخشی از سؤال شما برگردم که آیا این پلتفرم توانسته فرهنگ جامعه ما را بصری، نمایشی و خردگریز کند؟ پاسخ من به این سؤال مثبت است؛ چرا که همانطور که گفته شد، اینستاگرام بستری مبتنی بر عکس و فیلم است، هرچند که متن نیز در آن وجود دارد اما این متون عمق ندارند؛ بنابراین اینستاگرام فرهنگ شفاهی جامعه را بیش از فرهنگ مکتوب آن تقویت میکند. این فرهنگ مکتوب است که به انسان درکی عمیق از یک موضوع میدهد، اما فرهنگ شفاهی مخاطب خودش را از تحلیلی سطحی برخوردار میسازد و سطحینگری، عین خردگریزی است. این نکته را هم عرض کنم که گرایش به سمت فرهنگ شهرت در حال حاضر در جامعه ما نهادینه شده و گروهها و اقشار مختلف که در فضای مجازی فعال هستند، تمایل دارند تا سطحی از شهرت را تجربه کنند. هر گروه نیز بر مبنای تمایلات خود از تکنیکها و شیوههایی که در شکلدهی شهرت کارساز است، بهره میبرند.
نسلی که با اینستاگرام بزرگ شدند
به لحاظ گروهبندیهای اجتماعی، چه گروههای سنی و هویتی، بیشتر از سایرین از سلبریتیها اثر میپذیرند؟ آیا گروههای مذهبی جامعه نیز از سلبریتیها متأثر هستند؟ بهعبارتدیگر فرهنگ شهرت تا چه میزان در جهتدهی به فرهنگ دینی ما اثر داشته است؟ آیا شما به پدیدهای تحت عنوان مداح - سلبریتی یا سخنران - سلبریتی اعتقاد دارید؟
نعمتی: مطالعات در این حوزه نشان داده که گروههای نوجوان و جوانان بیشترین افرادیاند که تحتتأثیر این شبکهها هستند و هویت آنها نیز تحتتأثیر همین فضا شکل میگیرد. آنچه که بهعنوان نسل Z یا آلفا نامگذاری شدهاند، اشاره به همین نوجوانان و جوانانی دارد که فضای مجازی بخش عمدهای از جریان زندگی آنها را تشکیل داده است و اینها عمدتاً تحتتأثیر این فضا هستند، در آن به دنیا آمدند، رشد کردند، هویتشان شکل گرفت و در آن زندگی میکنند. در این فضا افرادی مانند سلبریتیها افرادی اثرگذار بر نسلیاند که در این فضا رشد یافتهاند.
در مورد اینکه آیا گروههای مذهبی نیز از سلبریتیها تأثیرپذیرند یا خیر، باید عرض کنم که پاسخ مثبت است، تغییراتی که در جامعه دیده میشود حتی در گروههای مذهبی نیز قابلمشاهده است، مثلاً فرزندان یک خانواده کاملاً مذهبی و مقید به رعایت هنجارها، الزاماً آن چیزی نیستند که والدینشان خواستهاند و این مصداقی بر همان تغییر است و به نظر میرسد افزایش هم خواهد یافت. البته این نکته را تأکید کنم که حضور افراد و گروههای دینی در این پلتفرمها اگر به شکل حرفهای باشد و به تولید و انتشار محتوا بپردازند، قاعدتاً آنها نیز میتوانند در جذب کاربران و مخاطبان خاص خود اثرگذار باشند. به هر تقدیر این فضایی است که همه با هر دیدگاه و اعتقادی میتوانند در آن حضور داشته باشند و تبدیل به بخشی از فرهنگ شهرت در جامعه شوند؛ بنابراین میتوانیم شاهد پدیده مداح - سلبریتی هم باشیم، گو اینکه اکنون این پدیده قابللمس است؛ مداحان و سخنرانهایی که فعالیتهای خود را در بستر مجازی ارائه میکنند، مخاطب دارند و به سطحی از شهرت دست یافتهاند، امروز در جامعه ما دیده میشوند.
بهعنوان پرسش آخر، شما نقش اینفلوئنسرها را در افزایش آگاهی در جامعه چگونه ارزیابی میکنید؟
نعمتی: اینفلوئنسر در شبکههای اجتماعی به فردی اطلاق میشود که از تخصصی خاصی برخوردار است و بر موضوعی خاصی تسلط دارد و برای خودش شهرت ساخته است. چنین افرادی میتوانند در موضوعات مختلف که به تخصص و دانش آنها بر میگردد، سطح اطلاعات مخاطبان خود را بالا ببرند. این افراد در زمینههای اقتصادی و بهخصوص در زمینه بازاریابی حتی قادرند اطلاعات لازم راجع به یک کالا را در اختیار کاربران بگذارند و آنها را به سمت خرید آن سوق دهند./سدید