logo

کد خبر : 87
تاریخ خبر : 1403/03/01
حمایت اجتماعی حقی عمومی در بحران های سیاسی اجتماعی
درباره ی لزوم مداخله مددکاران اجتماعی در بحران ناشی از فقدان ناگهانی دولتمردان

حمایت اجتماعی حقی عمومی در بحران های سیاسی اجتماعی

در طی قرارگیری جامعه در شرایط بحرانی ناشی از فقدان و از دست رفتن رجال و شخصیت های سیاسی مهم یک کشور علاوه بر بیم ناشی از به خطر افتادن امنیت و تمامیت مرزی یک کشور، نگرانی های برآمده از امکان ایجاد چند قطبی شدن جامعه، به مخاطره افتادن چرخه اقتصادی، معلق ماندن پروژه های مهم عمرانی، فرهنگی و اقتصادی، دلواپسی بابت سرنوشت امورات منتسب به شخصیت مذکور، تغییر چهره و برنامه های استراتژیک کشور و .. ، همگی از جمله دغدغه هایی هستند که آحاد مردم با آن دست و پنجه نرم کرده و تا مادامی که کنترل و مدیریت بحران با رویکرد حمایت اجتماعی شکل نگیرد نمی توان داعیه فائق آمدن بر این بحران را داشت.

اختصاصی کمانه/ یادداشت مدیر مسئول: هرجامعه ای در طول حیات اجتماعی سیاسی خود با بحران های مختلفی روبرو می شود که منشا این بحران ها گاهی بر اساس شرایط درون جامعه ای اعم از آشکار و پنهان بوده، گاهی هم منتج از عوامل و متغیرهای بیرونی یا به عبارتی پیش بینی نشده همچون همه گیری بیماری، حوادث و بلایای طبیعی، فشارها و اقدامات متجاوزانه ی دیگر دولت ها یا بر اساس فقدان مسئولین تراز اول آن که موجب جریحه دار شدن احساسات جمعی در کل آن کشور می شود، ترور شخصیت های مهم سیاسی یا جمعی از مردم، فوت یا شهادت رجال و .. نیز از جمله ی این موارد است.

در طی قرارگیری جامعه در شرایط بحرانی ناشی از فقدان و از دست رفتن رجال و شخصیت های سیاسی مهم یک کشور علاوه بر بیم ناشی از به خطر افتادن امنیت و تمامیت مرزی یک کشور، نگرانی های برآمده از امکان ایجاد چند قطبی شدن جامعه، به مخاطره افتادن چرخه اقتصادی، معلق ماندن پروژه های مهم عمرانی، فرهنگی و اقتصادی، دلواپسی بابت سرنوشت امورات منتسب به شخصیت مذکور، تغییر چهره و برنامه های استراتژیک کشور و .. ، همگی از جمله دغدغه هایی هستند که آحاد مردم با آن دست و پنجه نرم کرده و تا مادامی که کنترل و مدیریت بحران با رویکرد حمایت اجتماعی شکل نگیرد نمی توان داعیه فائق آمدن بر این بحران را داشت.

مداخلات مددکاری اجتماعی از قبل از بحران در قالب نقش آفرینی در سیاست گذاری، برنامه ریزی، تهیه و تدوین سناریو و ... آغاز و حین و بازیابی پس از بحران با مداخلات گروهی، اجتماع محور و تغییر در نقش ها با تسهیلگری، مدافعه و حمایت گری از آسیب دیدگان ادامه می یابد. اما وقتی بحران های پیش بینی نشده همچون فقدان شخصیت های مهم یک کشور به وجود می آید به دلیل حساسیت و فوریتی بودن موضوع، تفکیک این سه مرحله به شکل توالی زمانی وجود نداشته و لزوم اقدامات به صورت توامان ضرورت می یابد.

رویکرد حمایت اجتماعی به دلیل قابل تغییر بودن و تنظیم به تناسب زمان، مکان و شرایط و بر اساس نیاز واقعی جامعه یکی از مهم ترین رویکردهای مداخله ای مددکاری در این بحران هاست. به عبارت دیگر باتوجه به اینکه فقدان در چه زمانی از تاریخ یک کشور و در چه بستر افتصادی، اجتماعی، جغرافیایی و نیاز آن جامعه رخ می دهد قابلیت انطباق و تبیین دارد. باتوجه به اینکه کار روزانه مددکاران اجتماعی در سراسر جهان شامل تقویت همبستگی بین مردم، ترغیب مردم به توجه و حمایت از دیگران، تشویق مردم به رعایت حقوق دیگران، تحکیم همبستگی داخل خانواده و محله و جامعه است بی تردید  در بحران های ناشی از از دست رفتن مقامات سیاسی مهم یک کشور این رویکرد بیش از هر زمان دیگری نیازمند تقویت و اهتمام است.

روش چنین رویکردی در بحران های فقدان شخصیت ها، ابتدا تحلیل احساسات عمومی بر مبنای درک احساسات جمعی، حیاتی است. تجزیه و تحلیل کلان داده ها از احساسات عمومی با بررسی اطلاعات حاصل از رسانه های اجتماعی و منابع خبری، چگونگی درک مردم از بحران و از سوی دیگر ارتباطات در بحران بر بستر ارتباط موثر، کلید مدیریت بحران سیاسی است.

جلوگیری از تشدید پیامدهای بحران به مثابه حفظ ثبات سیاسی امری ضروری بوده که صرفا از طریق توانایی غربال کردن منابع داده های مختلف، از جمله رسانه های اجتماعی، اخبار و احساسات عمومی بوجود آمده و جامعه را قادر می سازد تا اقدامات پیشگیرانه یا اقدامات اصلاحی را قبل از غیرقابل مدیریت شدن بحران انجام دهد.

حال آن قشر مهمی که می تواند در چنین بحران هایی اعتماد اجتماعی را تقویت نموده و مجددا جامعه را به سمت و سوی عادی سازی شرایط پیش ببرد و در فرآیند تمیزدادن داده های اطلاعاتی از رسانه های جمعی و محیط های اجتماعی موثر عمل نمایند مددکارانی هستند که با قرارگیری در نقوش منفعل اما تخصصی خود اعم از تنویر کننده اذهان و افکار از عمق فاجعه و اطلاعات دریافتی، تسهیل کننده و هماهنگ کننده اقدامات، بسیج جوامع (افراد و سیستم ها) و منابع، مذاکره کننده و میانجی بین منافع و گروههای متضاد در زمان چند قطبی شدن جامعه، مشاوره به دولتمردان حین تصمبیم گیری های سیاسی جهت  شناساندن هرگونه عواقب احتمالی اجتماعی، حمایت از استحقاق حقوق مردم در زمان بروز هرگونه غفلت های سهوی و عمدی، آموزش دهنده در زمینه هرگونه راه حل و مساعدت پیش بینی شده ی قبلی در بحران های این چنینی، مربیگری به ویژه در چگونگی پاسخگویی به موقع و درمانگر جهت کمک به مردم برای مقابله با عواقب عاطفی فاجعه، امید را به مردم بازگردانده و در روند عادی سازی شرایط کمک کننده باشند.

آنچه در این یادداشت به آن پرداخته شده بدون ایجاد بستر مناسب از سوی نهاد حاکمیتی و رسانه ی دولتی ناممکن بوده و مددکاران جهت عادی سازی شرایط و مداخلات موثر اجتماع محور نیازمند در اختیار داشتن فرصت رسانه ای و مجوز دخالت حضوری در تدوین برنامه ریزی و سیاست گذاری های حین بحران هستند.