مدیرعامل اپل، تویوتا و والمارت کاندیدای ریاست جمهوری نمی‌شود
درباره‌ی انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم

مدیرعامل اپل، تویوتا و والمارت کاندیدای ریاست جمهوری نمی‌شود

کنایه مولوی از ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری : «شکر که آن ماه را هر طرفی مشتری است!» نیست ز دلّالِ گفت، رونقِ بازار من مولوی می گوید: نگاه کنید و ببینید که همه مشتریِ “آن ماه” هستند.

کمانه/ سرویس سیاسی: کنایه مولوی از  ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری : 
«شکر که آن ماه را هر طرفی مشتری است!» 
« نیست ز دلّالِ گفت، رونقِ بازار من» 
مولوی می گوید: نگاه کنید و ببینید که همه مشتریِ “آن ماه” هستند. این حکایتِ جایگاه ریاست جمهوری در کشور ماست که از بذرپاش تا آخوندی و  … همه مشتریِ نشستن بر این صندلی هستند. 

آیا شنیدید که مدیرعامل تویوتا کاندیدای نخست وزیری در ژاپن بشود؟ یا اینکه مدیرعامل اَپل کاندیدای ریاست جمهوری در آمریکا بشوند؟ خیر. 

در کشور ما تفکر غالب «نگاه دولتی» به اداره امور کشور است. تنها امر راهکار «منشاء اثر» بودن «وصل شدن» به امر حاکمیتی است. مدیرعامل والمارت و اپل کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا نمی شوند چون باور دارند کاری که می کنند «مهمتر از ریاست جمهوری» است. چون آنها در عرصه بخش خصوصی چنان وسیع و اثرگذار هستند که هرگز به صندلی ریاست جمهوری فکر هم نمی کنند.

اما همواره شاهدیم برخی افرادی که هرگز منشاء اثر ویژه ای نبوده وارد این میدان می شوند، لذا حالا اگر بخواهند «کاری» کنند چاره ای به غیر از کاندیدای ریاست جمهوری شدن ندارند. افرادی که مثل مدیرعامل هوندا نیستند که سال‌ها هدایت پیچیده ترین بنگاه صنعتی-اقتصادی را انجام داده باشند که امروز برای «سی سال آینده هوندا» برنامه و کار دارد. 

بر فرض مثال مدیرعامل نیسان بودجه ای را مدیریت می کند که ۳۱ برابر «بودجه شهرداری تهران» است. اما همواره حوزه مدیریت شهری اگر بخواهد کاری کند فقط از مسیر «امر حاکمیتی» است و هرگز توان شکل دادن ساختاری را نداشته که طی مثلا 30 سال آینده منجر بشود به «نیسان یا سونی ایرانی».

از این منظر فرق چندانی بین نام و نشان ها نیست. اینها با اینکه تفکر سیاسی متفاوت دارند ولی اغلب توان شکل دهی “ساختار” در بخش خصوصی را نداشته و ندارند. آشاید صرفا این پتانسیل را داشتند که یک شرکت پیمانکاری بین المللی ایجاد کنند که رقیب پیمانکارهای ترکیه ای بشود ولی باز هم «کار» در ذهن‌شان فقط به عرصه دولت محدود می شود. !

در تمام این سالها تمام سلول‌های مغزشان دولتی بوده و دولتی تر هم شده! در مختصات فکری‌شان هرگز این مفهوم جایگاهی نداشته که «میتسوبیشیِ ایرانی»  را بنیانگذاری کند.

اینک سه سوال مشخص در انتخابات ریاست جمهوری امسال مطرح است:
✔️چرا فقط و فقط چهره های با سابقه کارنامه دولتی در میان داوطلبان هستند؟ آیا این به نفع کشور است؟ 
✔️چرا هیچ یک از این انبوه نام‌های علاقمند به حضور در عرصه ریاست جمهوری هیچ گاه انگیزه حضور در بخش خصوصی نداشته اند؟ و منشاء اثری در آن عرصه نبوده اند.
✔️آیا چهره های با کارنامه دولتی (که همیشه در حاشیه امن زیست دولتی بوده اند)، درک روشنی از مختصات دنیای جدید و چالشهای ثروت آفرینی و کارآفرینی بین المللی دارند؟

 غایبِ انتخابات ۱۴۰۳ چهره هایی با تفکر (کارنامه) غیردولتی هستند.

محمدرضا جلیلی / حقوقدان و فعال اجتماعی


ارسال دیدگاه